السلام علیک یا اباعبدالله... / فروش ویژه انواع کتب با موضوع اربعین و امام حسین حتماً ببینید

ادبیات فارسی

ادیان و مذاهب

اصول دین و اعتقادات

اهل بیت (ع)

سبک زندگی

قرآن

کودک و نوجوان

علوم و فنون

حوزه علمیه

احادیث | ادعیه | زیارت


بانگ آزادی


قیمت پشت جلد: 500000 ریال
قیمت برای شما: 440,000 ریال 12 درصد تخفیف
تاریخ بروزرسانی: پنج شنبه 8 ارديبهشت 1401

توضیحات

روز شهادت شهید مطهری، مصادف با سالروز تولد من است، دوازدهم اردیبهشت ماه به دنیا آمده ام و این روز برایم کارسازترین روز بود، چرا که سرودی برای آن روز ساختم که کل موسیقی ما را به اینجا رسانده است...

کتاب "بانگ آزادی" که یکی اثار منتشر شده از نشر راه یار و از سری کتاب های تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است در برگیرنده خاطرات شفاهی احمد علی راغب می باشد. کسی که شعر ها و سروده هایش را کمتر کسی است که در ایران نشنیده باشد و کسی است که سرود انقلاب را به سر زبان ها انداخت.

احمد علی راغب کیست؟

هیچ ایرانی نیست که اثری از آثار احمدعلی راغب را نشنیده باشد. نسل ما دهه شصتیها اما با آواها و نواهای او بزرگ شده ایم. از سرود «مدرسه ها واشده»، «باباخون داد» و «همشاگردی سلام» تا قطعات ارکسترال «بانگ آزادی» و «شهید مطهر» و «آمریکا ننگ به نیرنگ تو» بگیرید تا تصنیف «خجسته باد این پیروزی» و «ظفر مبارک» و بعدها تا اولین آلبوم موسیقی پاپ بعد از جنگ مثل «رقص گلها» و قطعاتی مثل «گل می روید به باغ» و «بیا به امداد ناتوانان» و....

به یقین میتوان گفت او یکی از اصلی ترین آدم هایی است که چیزی به نام «سرود و موسیقی انقلاب» را در سال های پس از انقلاب بر سر زبان ها انداخت. مفهوم شناسی سرود به معنی فرم آواز جمعی، بدون تحلیل کارنامه آهنگ سازی او به طور قطع بی نتیجه است.

او خالق دست کم بیست اثرهیت و مگاهیت دوران انقلاب و پس از آن است که امروز بخشی از خاطره جمعی مردم ایران از دهه ۶۰ و ۷۰ شده اند. قطعه «شهید مطهر» که با آهنگسازی او انجام شد، به تأیید امام خمینی خه رسید و سرنوشت موسیقی پس از انقلاب را روشن کرد. از این رو، ذهن و زندگی و زمانه چنین هنرمندی، سخت نیازمند تحلیل و مطالعه است.

شاید به جز او کمتر کسی را بتوان یافت که این تعداد از آثارش به خاطره جمعی ملتی تبدیل شده باشد و حال آنکه بسیاری از این آهنگ ها، سوگ ها و حماسه هایی بیرون از عرف عاشقانه آثار قبل و بعد از انقلاب بوده اند.

اولین حقوقم:

قبل از استخدام و حقوق بگیرشدنم، به دلیل بیماری مادر، کمی تعهد مالی برایم ایجاد شده بود. دو بار عمل جراحی مادرم در تهران با آن غده کهنه و ریشه دار، بی ثمر بود. اما من زیر بار نمی رفتم و به هر نحو ممکن تلاش می کردم و دنبال داروها و عمل جراحی مجدد بودم تا زنده بماند.

در قول و قرارهایی که با مادرم می گذاشتم و درددل هایی که شب ها تا صبح با او می کردم، امیدواری میدادم که با اولین حقوقم چنین و چنان میکنم.

طبق قانون، در شش ماه اول سال کاری، از مهرتاآخرسال به ما حقوق نمی دادند؛ ولی شب عید یکجاباما تصفیه حساب می کردند. من برای بازپرداخت هزینه معالجه مادرم، به بستگان نزدیک از جمله شوهرخواهرم تعهداتی داده بودم و باید پولشان را پرداخت میکردم.

بالاخره استخدام شدم. اولین جایی که حکم معلمی گرفتم، روستایی از توابع بخش سنگر به نام جوبنه بود. آنجا مدرسه نداشت. می بایست با همیاری اهالی روستا مدرسه را دایر و تجهیز می کردم. امکانات هم بسیار کم بود. باید کلاسهای اول تا چهارم ابتدایی دایر می شد.

طبق بخشنامه وزارت فرهنگ آن زمان، در روستاها مدارس شرط سنی نداشتند؛ به نحوی که فرد پانزده ساله را هم می توانستیم در کلاس اول ابتدایی ثبت نام کنیم. البته سنشان نباید به سن خدمت سربازی می رسید. سعی میکردم مسائل نظم و انضباط و حتی کارهای تجهیز مدرسه را به شاگردها و اهالی روستا واگذار کنم.

تصمیم گرفتم هفته دوم مهر ۱۳۴۲ بروم بخش و برای بچه های کلاس اول تا چهارم به تعداد افراد کتاب بیاورم. منتظر بودم یک موتورسوار بیاید و با نامهای که برای نیازهای مدرسه نوشته بودم به بخش بروم ، یکی از اهالی روستا هم حاضر شده بود قسمتی از خانه اش را به من بدهد تا مادر و خواهرم را به روستا ببرم و دیگر مجبور نباشم رفت و آمد کنم. من با آن گرایشات شهری ام ، یک باره روستایی شده بودم.

صفحه 43 کتاب بانگ آزادی

آموزش موسیقی در دفتر رئیس جمهور:

به دستور آقای خامنه ای، افراد دفتر ایشان که پیگیر کارهای رادیو و تلویزیون بودند، باید کمی موسیقی توجیهی از نظر بینش موسیقی، نه یادگرفتن ساز، میدانستند. معمولا اولین چیزی که از موسیقی به ذهن می آید، دو، ر، می، فا، سل، لا، سی است و ساز، اما اصلا منظور این نیست. درواقع بینش موسیقی و موسیقی کاربردی به این سؤال پاسخ می دهد که محتوای اهنگ چیست و می خواهد چه بگوید.

چند نفر از دفتر ایشان معرفی شدند و مرا برای آموزش معرفی کردند. من از بین افراد معرفی شده، فقط آقایان حسین شمسایی و آیت اللهی و خانم طاهری را میشناختم. این گروه که سه چهارتا خانم هم جزء آنها بودند، نزدیک به یک سال، روزهای سه شنبه برای آموزش به استودیوی شماره سه جام جم می آمدند.

آنها مسئولیت ارزیابی برنامه های رادیو تلویزیون را داشتند و باید می دانستند که درست ارزیابی می کنند یا خیر. باید علت پخش کردن یا نکردن هر موسیقی را میدانستند.

صفحه 200 کتاب بانگ آزادی

پیشنهاد ما: کتاب بیست و هفت روز یک لبخند

پیشنهاد ما: صلوات شمار انگشتی

ارسال به سراسر ایران
تضمین رضایت

موارد بیشتر arrow down icon
سوالی داری بپرس