کتاب آقا صادق روایتگر زندگی جهادگر شهید سید مجمد صادق دشتی است که توسط انتشارات راه یار به چاپ رسیده است.

آشنایی بیشتر با کتاب آقا صادق:

نوشتن از زندگانی شهید و گاو شهادتش، حس وحال مکاشفه گونه ای طلب میکند که بسیار فراتر از عهده نگارنده کتاب حاضر بوده و هست؛ حتی اگر از شهید بسیار گفته باشند و بسیار شنیده باشیم. لذا تمام سعی نگارنده، حفظ ساختار کلی گفته ها و شنیده ها و خودداری از افزودن واقعه ای خیالی یا توصیفاتی خیال انگیز بوده است. تا آنجا که در توان بود روان نویسی به افزودن انواع و اقسام آرایه های ادبی ترجیح داده شد؛ چه آن که تزیین نوشته با عبارات و اصطلاحات ادبی، جذابیت خاطرات را کم می کرد و اصل خاطره را به حاشیه می راند. بنابراین تنها راه پیشگیری از یکنواختی متن و تبدیل نشدن آن به شکل روزنامه ای، افزودن پیرنگ داستانی به مجموعه خاطرات بود. خاطرات پراکنده ای که از طریق مصاحبه با خانواده و همرزمان شهید و البته زحمات عزیزانی، از جمله جهادگران سرافراز: آقایان حاج جمال جعفری و دکتر سیدمهدی عاشوری پیش از این حاصل
فتنی است در راستای تلاش برای تدوین خاطرات به صورت داستان ، جملات و پاراگراف هایی در حاشیه خاطرات افزوده یا چند خاطره از چند راوی ترکیب و ذیل یک عنوان نوشته شده است.

پیشنهاد کتاب: تاب طناب دار

در قسمتی از کتاب آقا صادق می خوانیم:

انتظار داشتم بگوید که پول موتور را از جیبش به ستاد داده ولی چیزی نگفت فکر می‌کرد که من هم مثل بقیه از ماجرای برگرداندن پول موتور به ستاد خبر ندارم صبوری داستان را برایم تعریف کرده بود و گفته بود به هیچکس نرو چون اگر صادق بفهمد به بچه ها گفتن از دستم ناراحت میشم شهریور که تب و تابه عملیات رمضان خوابیده بود.

بعد از گذشت ۷ ماه پس از حضورش در جبهه به زور راضیش کردیم که برای اولین بار و مرخصی برود وقتی با صبوری برای گرفتن برگ مرخصی استادمان در آبادان رفته بودند آقای جزایری ۱۰ هزار تومان پول به او می‌دهد و او هم کل ان مبلغ را بابت پول موتور دزدیده شده به آقای جزایری بر می گرداند و با جیب خالی به مرخصی می‌رود صبوری می گفت حتی پول کرایه ماشینش تا فیروزآباد را هم نداشت

پیشنهاد کتاب: کتاب با بابا