السلام علیک یا اباعبدالله... / فروش ویژه انواع کتب با موضوع اربعین و امام حسین حتماً ببینید

ادبیات فارسی

ادیان و مذاهب

اصول دین و اعتقادات

اهل بیت (ع)

سبک زندگی

قرآن

کودک و نوجوان

علوم و فنون

حوزه علمیه

احادیث | ادعیه | زیارت



قیمت پشت جلد: 650000 ریال تاریخ بروزرسانی: سه شنبه 23 خرداد 1402

توضیحات

آقای مهدی جعفری نسب اشکذری در کتاب "گوهر" مارا همراه با خودش به سفری می برد به اشکذر یزد تا در آنجا همراهی کنیم با تولد کودکی به نام گوهر و در ادامه روند بزرگ شدنش و در نهایت هم جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس... این کتاب توسط انتشارات سوره مهر در قطع رقعی و با 368 صفحه به چاپ رسیده است.

معرفی کتاب گوهر:

فاصله تولد تا مرگ، مسیری ست که با زندگی می پیماییم، زندگی هر انسان خواه ناخواه با حوادث و وقایعی پیوند خورده که همان خاطرات اوست. هر کس خاطراتش را نوشته، تومار زندگی خود را باز کرده و جلوی چشم دیگران گذاشته است. اکنون آنچه پیش چشم شماست، خاطرات من از گفته ها و شنیده ها و دیده های یک عمر است، و من این ها را بدون این که هنری در نویسندگی داشته باشم و بدون نظم و نسق خاصی نوشته ام، و بی آنکه به فکر خوشنامی و بدنامی خویش و بد و خوب نوشته ام باشم، بی ریا بر صفحات پیش رویتان ریخته ام.

خاطراتی از جنگ و جبهه که خانواده ما و هزاران خانواده دیگر ایرانی با خود دارند، فراموش شدنی نیستند. یاد ایثارها و شهادت فرزندان این آب و خاک چنان بر جان و ذهن و روان بستگان و دوستانشان نقش بسته که جز با رفتن جان به پایان نمی رسد؛ هر چند سالیان زیادی بگذرد و گذر زمان و چرخش روزگار همه چیز را زیر و زبر کند.

خاطرات و حوادث، عالمی معنوی هستند که ما در آن سیر و سیاحت می کنیم. این خاطرات، حدیث راه پرخونی ست که هزاران خانواده مثل ما از آن گذشته اند. اینها فقط حکایت زندگی و ازدواج و مرگ نیست؛ قصه گروهی از فرزندان آدم و حوا در روزگاری به یاد ماندنی و عبرت آموز است.

به ملامت نرود صورت عشق از دل ما ... نقش بر سنگ نبشته است و به توفان نرود

این خاطرات، پهنه وسیعی از پیشینه خانواده ما را در بر گرفته و منظور این بوده که آیندگان، به ویژه آیندگان خانواده هایی چون ما، نسلی را که به اشاره سلسله جنبان عشق و عرفان در روزگار معاصر، امام خمینی، به سوی عرصه های پرخطر جهاد و دفاع شتافتند، بهتر بشناسند و بدانید که آنان از کدام خاستگاه اجتماعی و فرهنگی ظهور کردند، چه فلسفه و بینشی داشتند، از کجا آمده بودند، در کجا زیستند و به کجا رفتند...

برشی از کتاب گوهر:

بسم الله الرحمن الرحيم

محسن عزیزم، تو با عشق به امام حسین (ع) بزرگ شده بودی و دوستی ائمه اطهار با شیر به کامت ریخته شده بود و شایسته مقام بلند شهادت بودی. تو می بایست در راه اسلام و قرآن فدا می شدی؛ ولی من هیچگاه نمی توانم تو را فراموش کنم. من هر لحظه چهره مظلومانه تو را در برابرم احساس می کنم. آه پسرم، تو چقدر خوب بودی! نه من و نه هیچ کس دیگر قدر تو را نشناختیم.

محسن جانم، هنوز چهره شاد تو در نظرم هست. هنوز لبهای خندانت را می بینم. ای کاش آن روز که این خانه و زندگی را وداع گفتی، یک بار دیگر تو را سیر دیده بودم! ای کاش تو را در آغوش گرفته و بوسیده بودم! چقدر مظلومانه زندگی کردی و چقدر مظلومانه به جبهه رفتی! آنقدر مظلوم بودی که نه تنها از دوستان و اقوام، بلکه از مادرت و خواهرت و برادرانت هم خداحافظی نکردی. تو دنیا را وداع گفتی و رفتی.


سیدمحسن عزیزم، کجا رفت آن صورت زیبایت؟ چه شد آن دست های گرم و پرحرارتت؟ دیگر زندگی در این خانه برایم معنایی ندارد. در و دیوار این خانه در سوگ تو غمگین و افسرده شده اند. در و دیوار این خانه، تو را صدا می زنند.

سیدمحسن عزیز، چه دیر طلوع کردی و چه زود با غروب خونین ات، مرا به سوگ خود نشاندی! سید محسن ام، فقدان تو جانم را می گدازد؛ چرا که تو در این دنیا خیلی رنج و زحمت کشیدی. غم از دست رفتن ات، تا مغز استخوانم را آتش می زند. دیگر آن قامت رسای تو را نمی بینم. محسن عزیزم، دیگر هر روز صبح تو را برای نماز صدا نمی زنم و دیگر تو را در صف نماز جماعت نمی بینم. دیگر برای رفتن به مدرسه عجله نمی کنی...

صفحه 295 کتاب گوهر اثر مهدی جعفری نسب اشکذری

سبد خرید این کتاب فعلاً فعال نیست

سعی می کنیم این کتاب رو در اسرع وقت موجود کنیم

از این که با شکیبایی همراه ما هستید از شما متشکریم

ارسال به سراسر ایران
تضمین رضایت

موارد بیشتر arrow down icon
سوالی داری بپرس