
کتاب جولان جوانمرد
موضوعات تاریخنگاری انقلاب اسلامی عمدتاً به فعالیتهای سیاسی سالهای 42 تا 57، چالشهای سیاسی سالهای 57 تا 60 و ثبت دفاع مقدس محدود شده است؛ اما در این میان روایات عینی و ابعاد فرهنگی چه جایگاهی دارند؟
کتاب "جولان جوانمرد" از سری کتابهای تاریخ شفاهی پیشرفت نشر راه یار در بخش مدیریت جهادی است که به بیان خاطرات شفاهی دکتر احمد خالدی میپردازد.
به این امید که اندک مدیرانی از کشورمان به خواندن کتاب "جولان جوانمرد" روی بیاورند و جوانمردی حداقلی در آنان بروز پیدا کند...
دکتر احمد خالدی کیست؟
معاون وزیر نفت معاون وزیر بازرگانی معاون اقتصادی دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی گزینه پیشنهادی وزارت بازرگانی مدیرکل دفتر وزارتی وزارت صنایع و وزارت بازرگانی مدیرعامل مؤسسه سروش، معاون آیتالله مهدوی کنی در کمیتههای انقلاب، اسلامی مدیرکل آموزش دانشگاه امام صادق، دوست نزدیک محمود احمدینژاد از دوران تحصیل در دانشگاه علم و صنعت تا سال ۱۳۹۶ و عضو هیئتعلمی همان دانشگاه فقط عنوان سمتهایی است که در کنار نام احمد به خط میشود.
احمد خالدی به تمام جملات پایۀ «ایکاش... آنگاه» در زمانه ما رسید. راه را از سال ۱۳۵۴ با مبارزه دانشجویی علیه رژیم پهلوی آغاز کرد درحالیکه محمود احمدینژاد دانشجوی سال پایینی آنها بود و بهنوعی احمد در برابرش حق آبوگل داشت.
بعد از پیروزی انقلاب اولین مسئولیتش را در کنار رئیس کمیتهها یعنی آیتالله مهدوی کنی در کمیتههای تازهتأسیس انقلاب برعهده گرفت. بعد از آن همراه آیتالله مهدوی کنی به دانشگاه امام صادق رفت و آنجا مدیرکل آموزش این دانشگاه در حال تأسیس شد. احمد خالدی سالها درحالیکه مورد وثوق آیتالله مهدوی کنی، رئیس جامعه روحانیت مبارز بود به صندلی مدیرکلی در دانشگاه امام صادق تکیه زد و آن را به کمک جمعی سه چهارنفره از صفر بنا کرد...
بابای رئیس داشتن، آرزوی ماست...!
ایکاش روزی پدرم یکی از مسئولان ردهبالای مدیریتی کشور بشود؛ مثلاً وزیری یا اگر هم نشد معاون وزیری یا حتی مدیرکل وزارتخانهای.
آنوقت همه غم و غصههایم تمام و بهترین روزهای زندگیام شروع میشود. نه فقط آینده خودم تضمین میشود، بلکه حتی میتوانم برای فرزندها و نوههایم هم زندگی خوب و مرفهی دستوپا کنم.
شغل مناسب در شرکتی دولتی، حقوق چند ده میلیونی، ماشین خارجی، خانه ویلایی، سفرهای داخلی و خارجی و خوردوخوراک مناسب، از جمله حداقلهایی است که به لطف جایگاه پدر شامل حالم میشود.
از بین وزارتخانهها، اگر پدرم مدیر ارشد وزارت نفت یا وزارت امور خارجه باشد که نورعلینور است، ولی به وزارتخانههای دیگر هم راضیام.
معاون وزیر و مدیران ارشد، پروتکل ثابتی از امکانات در وزارتخانههای مختلف دارند.
گزیدهای از کتاب جولان جوانمرد:
روایتی از محمدرضا یاورزاده:
توان مدیریتی و جاذبه و دافعه دکتر زیاد بود. از افراد زیردستش میشد فهمید دکتر چه هوش سرشاری در مدیریت دارد. چهارتا معاون داشت.
هرکدام از اینها از آن دست آدمهای زبل و پیچیدهای بودند که بهراحتی مدیریت نمیشوند. دوران جوانی و میانسالی هم بهمراتب، مدیریت اینها را سختتر و پیچیدهتر کرده بود.
هرکدام یک تفکر متفاوت، یک منش و رفتار متفاوت و بهطورکلی یک شخصیت متفاوت داشتند.
دکتر سه چهار نفر از افراد معتمدش را در جاهای حساس سازمان چید. آقای خزایی را گذاشت هیئتمدیره. من را بهعنوان مشاور و رئیسدفتر آورد. آقای بیات را مدیر کالاهای فلزی کرد و آقای مدرس خیابانی را هم مدیر بازرگانی.
با این رویه سازمان از حالت هرکی به هرکی درآمد و حساب کتاب پیدا کرد. حالا معلوم میشد مدیرهای گذشته چه تصمیماتی گرفتهاند و بهراحتی از زیر بار مسئولیت شانه خالی نمیکردند.
در روال گذشته مدیری دستوری صادر میکرد و بعد در بایگانی آشفته آن زمان گم میشد و اگر اتفاقی هم میافتاد همه میگفتند کی بود کی بود من نبودم! اتفاقاً به برکت این تدبیر دکتر، بخشی از تخلفات گذشته را هم کشف کردیم.
در سازمان حمایت، قیمتگذاری و مابهالتفاوت درباره کالاهای گوناگون مطرح بود، مثلاً از آقای فلانی میپرسیدیدم شما قیمت ایران وانت رو چطوری محاسبه و تعیین کردیم؟
میگفت نمی دونم. اصلاً این قیمت عجیبه چرا این جوریه؟!
طوری حاشا میکرد که انگار کاملاً بیخبر است. بعد از لابهلای زونکنها نامه دوسال پیش همین بنده خدا را پیدا میکردیم که خودش فلان قیمت را برای ایران وانت تعیین کرده است.
صفحه 209 کتاب جولان جوانمرد
پیشنهاد ما: خرید کتاب اسرار آل محمد
پیشنهاد ما: خرید کتاب تفسیر نمونه
سبد خرید این کتاب فعلاً فعال نیست
سعی می کنیم این کتاب رو در اسرع وقت موجود کنیم
از این که با شکیبایی همراه ما هستید از شما متشکریم