
کتاب اوخشاما برای قاسم
ماجرای تشییع باشکوه و بینظیر حاجقاسم زمانی اهمیت دوچندان مییابد که این پدیده رهیافتی برای تحلیلهای جامعهشناختی و مردمشناختی در دهه چهارم انقلاب باشد. کتاب "اوخشاما برای قاسم" روایت گر خاطرات مردم آذربایجان غربی از ایام شهادت شهید حاجقاسم سلیمانی است.
گزیده ای از کتاب اوخشاما برای قاسم:
همه برای تسکین این درد بزرگ از خانه بیرونزده بودند. نمازجمعه آن روز شهر خوی، حال و هوای دیگری داشت. من آن روز حس و حالی را تجربه کردم که حتی هنگام ازدستدادن پسر جوانم نداشتم.
همراه دوستان خادمیار رضوی به نمازجمعه رفتیم. بعدازظهر هم در امامزاده بهلول مراسم بود. سپاه، هیئت ثارالله و خیلی از مساجد و هیئتهای دیگر برای یادبود سردار مراسم گرفتند.
غالباً آقای طبقی و آقای ضیافتی مداح مراسمها بودند. فرماندهان سپاه و امامجمعه هم بین مردم حضور داشتند و از سردار و خاطراتش میگفتند.
روزهای بعد، ایستگاه صلواتی سیار راه انداختیم. چای و شیرینی پخش میکردیم. مردم با دیدن عکس سردار آه حسرتشان بلند میشد و فاتحه میخواندند. این آه حسرت هنوز هم با دیدن چهره سردار در صورت مردم پیدا میشود. من عکس سردار را درمغازهام زده ام. هر کس این عکس را می بیند، چند لحظه ای به فکر فرو می رود.
صفحه 70 کتاب اوخشاما برای قاسم