كتاب فوق به بحث ازدواج موقت مي پردازد ، نويسنده محترم در اين كتاب بيان مي دارد كه ازدواج موقت مي تواند در نقش مكمل ازدواج هاي دائم ، وضعيتي را در جامعه ايجاد كند كه هر شهروندي فارغ از دغدغه ها و مخاطرات و رويكرد به ناهنجاري هاي اجتماعي بتواند بدون نياز به سركوب غرايز جنسي، در فضاي سالم به تامين تمايلات طبيعي خود مبادرت كند . درجاي ديگر اين كتاب نويسنده سوالي را مطرح مي كند : آيا ازدواج موقت به بنيان خانواده ها آسيب مي رساند؟ سپس در جواب مي نويسد : ازدواج موقت نه تنها دشمن زندگي هاي مشترك نيست ، بلكه مرهمي براي زخم هاي زندگي است ، ازدواج موقت كمبود هاي زندگي زناشويي را پر مي كند ، خلاء ها را بر طرف مي كند و اجازه نمي دهد تا مجموعه اين كمبود ها چون عقده اي بروز كند و زندگي را به كام اهل خانه تلخ كند . در بخش ديگري از كتاب نويسنده به شرح تفاوت ميان ازدواج موقت و ازدواج دائم مي پردازد ، ماموريت اصلي ازدواج موقت ، دفع شهوت و هيجانات زودگذر است . اما همسر ايده ال در ازدواج دائم ، همسري است كه حاضر اشت تا پاي جان همه هستي خود را فداي همسرش نمايد. اما در ازدواج موقت ، همسري است كه تعهدات پيش از عقد را اخلاقا رعايت كند ، مثلا اگر مقرر شده بابت اين ازدواج مبلغي بپردازد در مسترد كردن به موقع آن سستي نكند و اگر قرار بر رازداري بوده است سر يكديگر را محترم بشمارند . در پاسخ به سوال ديگري كه آيا ازدواج موقت ، زن بازيچه مرد مي شود ؟ نويسنده بيان مي دارد : زن در ازدواج موقت ، علاوه بر اين كه لذت جنسي مي برد ، مي تواند با در ك نياز و تشخيص خود ، آنچه اراده كند از مرد به عنوان اجرت خويش طلب نمايد و نيز بر خلاف ازدواج دائم مي تواند هرگونه شرطي كه شوهر را محدود مي كند وضع نمايد .