السلام علیک یا اباعبدالله... / فروش ویژه انواع کتب با موضوع اربعین و امام حسین حتماً ببینید

ادبیات فارسی

ادیان و مذاهب

اصول دین و اعتقادات

اهل بیت (ع)

سبک زندگی

قرآن

کودک و نوجوان

علوم و فنون

حوزه علمیه

احادیث | ادعیه | زیارت


رسم جهاد


قیمت پشت جلد: 500000 ریال
قیمت برای شما: 450,000 ریال 10 درصد تخفیف
تاریخ بروزرسانی: چهار شنبه 5 بهمن 1401

توضیحات

زحمات بی وقفه جهاد، این سنگرسازان بی سنگر در دفاع مقدسمان و پس از آن ازجمله مسائلی است که ترسیم آن در قالب الفاظ نمی گنجد. عشق جهاد در خدمت به اسلام و مردم، چشم دل عشاق خدمت به دین و مردم را روشن نموده است...

کتاب "به رسم جهاد" از سری کتاب های مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به بیان تجربه های کار جمعی در جهاد سازندگی از زبان حسینعلی عظیمی می پردازد. این کتاب توسط انتشارات راه یار در قطع رقعی وبا 198 صفحه به چاپ رسیده است.

سخنان رهبری در مورد جهاد سازندگی:

ما جز با کار جهادی و کار انقلابی نخواهیم توانست این کشور را به سامان برسانیم. در همه‌ی بخشها، کمربسته بودنِ مثل یک جهادگر لازم است‌؛ این اگر بود، کارها راه می‌افتد؛ این اگر بود، بن‌بست‌ها باز میشود، شکافته میشود؛ [یعنی] کار فراوان، پُرحجم و باکیفیّت و مجاهدانه و انقلابی. انقلابی یعنی چه؟ بعضی خیال میکنند وقتی میگوییم انقلابی، یعنی بی‌نظم؛ نخیر، اتّفاقاً یکی از خطوط اصلی انقلابی‌گری، نظم است؛ منتها انقلابی، یعنی اینکه خودمان را سرگرم کارهای حاشیه‌ای و تشریفاتی و زرق‌وبرقی و مانند اینها نکنیم.

در زمینه‌ی خدمت، کار را باید جهادی کرد؛ جهادی به معنای بی‌قانونی نیست... در همان چهارچوب قانون، دو جور میشود کار کرد: یک کار کار مرسوم اداری، یک کار کار جهادی. کار جهادی یعنی از موانع عبور کردن، موانع کوچک را بزرگ ندیدن، آرمانها را فراموش نکردن، جهت را فراموش نکردن، شوق به کار؛ این کار جهادی است. کار را باید جهادی انجام داد تا ان‌شاءالله خدمت بخوبی انجام بگیرد.

ایجاد واحد در جهاد:

تشکیلات جهاد، اول از نفر شروع میشد. کاری که از یک نفر شروع نمی شد، هیچ وقت بعدا منجر به تشکیل واحد و سپس کمیته نمیشد. آن نفر در مقابل شورای استان امتحان خود را پس می داد و بعد از دو سه هفته فعالیت، میزان وثوق و حدواندازه اش معلوم می شد.

بعد از این، او اعلام می کرد که به دو نفر ثابت احتیاج دارد تا مسئولیت در بخش از کار را به عهده بگیرند و با آنها تشکیل واحد میداد. بدین ترتیب بعد از مدتی، با تصمیم شورا این یک نفر تبدیل به «واحد» میشد. واحد، جایی بود که حداقل یک نفر زیردست و امکاناتی داشت. اتاقی به او می دادند و تابلویی سردر آن نصب می شد.

برای مثال در موضوع کشاورزی، ابتدا آن فرد می گفت امروز ماشین می خواهم که پنج نفر را ببریم فلان جا، یک جوی آب را برای کشاورزان تعمیر کنیم یا می خواهیم قناتشان را لایروبی کنیم. به حرفش خوب گوش میدادند و قبول میکردند.

بعد یک نامه به وزارت نیرو یا اداره کشاورزی می نوشتند که یک ماشین در اختیار این برادر جهادگر قرار دهید. آنها هم معمولا ماشین های قراضه شان را به جهاد می دادند. بعد از مدتی او درخواست نیرو میکرد که یکی مسئول قنات ها و دیگری هم مسئول زراعت باشد. به همین ترتیب یک نفر را که جهاد مسئول کاری قرار میداد، افراد دیگر برای همکاری با او جذب می شدند. البته راهش هم این بود که آنها را درباره کار توجیه کند.

کسی که به جهاد می آمد و در حوزه ای تخصص داشت، اجازه داشت هرآنچه را که برای جهاد و خودکفایی، یعنی هدف اصلی جهاد لازم می داند انجام دهد. شروع به فعالیت می کرد، کار را تعریف می کرد، برای آن منابع مالی و امکانات پیدا می کرد، کمکهای مردمی جذب می کرد و کار را انجام میداد. در این زمینه چند نمونه جالب توجه ذکر می کنم.

صفحه 38 کتاب رسم جهاد

تحول در آموزش در وزارتخانه:

درحالی که جهاد به وزارتخانه تبدیل شده بود و تصمیم گیری از بالا صورت میگرفت، آموزش درونی همراه با عمل نیرو تحقق پیدا نمی کرد. مرکز تصمیم میگرفت و لزومی نداشت که نیروی جهادی را توجیه کنند و آموزش بدهند که دانشش ارتقا پیدا کند.

البته درعوض وقتی که جهاد به وزارتخانه تبدیل شد، جهادی ها خودشان تصمیم گرفتند که به نیروهایشان آموزش بدهند تا چیزی از مهندس ها کم نداشته باشند. بسیاری از آموزش های سریع السیر وضربتی برای کارهای مختلف در جهاد شروع شد. زمانی که جهاد وزارتخانه شده بود، آموزش خیلی خوب پیش می رفت و در بخش آموزش تحول بزرگی ایجاد شد. بسیاری از جهادی ها هم برای تحصیل به دانشگاه ها رفتند.

صفحه 112 کتاب رسم جهاد

ارسال به سراسر ایران
تضمین رضایت

موارد بیشتر arrow down icon
سوالی داری بپرس