کتاب مشهور دزیره نوشته ی آن ماری سلینکو و به ترجمه ی دکتر رویا امامی میبدی به چاپ رسیده است:
آشنایی بیشتر با دزیره:
دزیره مشهورترین رمان آنماری سلینکو، نویسنده اتریشی - آلمانی است. سلینکو در این اثر، روایتی از زندگی دزیره کلاری ارائه میدهد. دزیرهای که در ابتدا عاشق ناپلئون میشود اما پس از اینکه ناپلئون دلش را میشکند، ملکهی سوئد میشود.
خواندن رمان تاریخی دزیره با ترجمهی رویا امامی میبدی علاوه بر لذت مطالعهی یک رمان خوب، اطلاعات خوبی دربارهی فرانسهی قرن هجده نیز به شما میدهد.
در قسمتی از دزیره می خوانینم:
من با ناپلئون لحظه آغاز سال نو تنها در قصر بودیم و صدای زنگهای کلیساها را می شنیدیم. جولی با دعوت من به جشن شب اول سال، غافلگیره کرده بود: دزیره، امپراتوریس ماری لوییز اصرار دارند که در این جشن شرکت کنی. امپراتور و امپراتوريس، بعد از نیمه شب به میهمانی می آیند.
من و جولی در سالن کوچک خانه کوچه آنژو نشسته بودیم. جولی از زندگی اش راضی به نظر می رسید. پیراهن های صورتی رنگ که لوروی دوخته می پوشد و برای دخترانش لباس عروسک میدوزد. به میهمانی های دربار می رود و امپراتوریس را شخصیتی برجسته و پادشاه کوچولو، پسر ناپلئون را دوست داشتنی می داند. جولی نفهمید که چرا آمدنم را به دربار اطلاع ندادم من گوشه گیر هستم و فقط با خواهرم و چند نفر از نزدیکترین دوستانم معاشرت میکنم و به همین علت از دعوت ناپلئون خیلی تعجب کردم. فکر کردم که دعوت من به تویلری دلیل مهمی دارد ولی چه دلیلی؟ .
این، سومین باری است که با ترس و وحشت به تویلری رفتم. اولین بار شبی بود که از ناپلئون درخواست کردم از اعدام دوک دانهين صرف نظر کند آن شب، کلاه تازه خود را بر سر گذاشته بودم اما درخواست من پذیر نشد. دومین بار با ژان به تویلری رفتم. در آن روز شوهرم از ارتش استعفا
ارده بود. در میهمانی
مودم و گوشواره های
و درخواست ترک تابعیت فرانسه را به ناپلئون تسلیم کرده بود دیشب پیراهنی سفید با لبه دوزی طلایی پوشیده بودم و الماسی را که ملکه مادر، سوفيا ماگدالنا به من داده است به دور
نکردم....