
در مکتب مصطفی
مسجد در مکتب روح الله همیشه در این چهار دهه منشا اتفاقات بزرگ بوده است. حالا سربازان روح الله در مساجد خود صاحب مکتب شده اند. مکتب مصطفی در مسجدش نمونه کوچکی از مکتب حضرت مصطفی (ص) درمسجدالنبی است.
کتاب "در مکتب مصطفی" که توسط انتشارات راه یار به چاپ رسیده است به سراغ الگوی تربیت نیروی انسانی در تشکل های مردمی رفته است. این کتاب از سری کتاب های مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی این نشر می باشد که در قطع رقعی و با 104 صفحه به چاپ رسیده است.
پیشنهاد ما: کتاب حاج قاسم
مکتبی در راه مکتب پیامبر:
پیامبر وقتی به مدینه وارد شد مسجدی را بنا کرد. مسجد شد مرکزمکتب مصطفی . پیامبر با مردم در مسجد روبرو بود و آن ها را رهبری میکرد. مشکلات خانوادگی را حل و فصل میکرد. علم را به آنها آموزش میداد. آن ها را برای مقابله با کفار و مشرکین و امپراتوری های بزرگ سازماندهی و اعزام می کرد.کارهای سیاسی حکومت را با مشورت یاران انجام میداد. حتی در مسجد زندگی میکرد. وقتش را در مسجد میگذراند.
زندگی اش وقف کار با مردم با محوریت مسجد بود.۱۴۰۰ سال بعد مکتب روح الله که خود پرورش یافته مکتب مصطفی علیه بود، دوباره مسجد را فعال و آن ها را سنگر اعلام کرد. نیروهایش را به مساجد فراخوان کرد: «مسجد در اسلام و در صدر اسلام همیشه مرکز جنبش و حرکت های اسلامی بوده، از مسجد تبلیغات اسلامی شروع می شده است و از مسجد حرکت قوای اسلامی برای سرکوبی کفار و وارد کردن آنها در آزیرا بیرق اسلام بوده است. همیشه در صدر اسلام مسجد مرکز حرکات و مرکز جنبشها بوده است.
شما که از اهالی مسجد و از علمای مساجد هستید، باید پیروی از پیغمبر اسلام و اصحاب آن سرور کنید و مساجد را برای تبلیغ اسلام و حرکت اسلاميه و برای قطع ایادی شرک و کفر و تأیید مستضعفین در مقابل مستکبرین قرار بدهید.»
روابط عمومی بالا و حسن خلق:
صدرزاده به اذعان متربیان و نیروهای تحت امرش دارای روابط عمومی بالا وحسن خلق است. یکی از مصادیق روابط عمومی، خنده رو و اهل مزاح بودن یک خصوصیت دائمی صدرزاده بوده است:
کلا مصطفی لبخند داشت، از این آدم ها بود اگر به جمعی می آمد و همه ناراحت بودند، مصطفی یک کاری انجام میداد که جوان ها عوض میشد»؛ «با همین شوخی کردن، داداش داداش گفتن و دست به گردن انداختن ها؛ مصطفی بچه ها را جذب خود کرد»؛ «به شوخی میگفت: روایت داریم که فلان امام فرموده همدیگر را بخندانید ولو با چرت و پرت گفتن. حالا چرت و پرت بگوییم و بخندیم .»
صدرزاده حتی با مخالفانش هم حسن خلق دارد: «مصطفی میرفت نماز بخواند، نماز که می خواند می خواست از مسجد بیرون بیاید می رفت به آن ها می چسبید و همه را می بوسید. می بوسید اما آنها فاصله میگرفتند، ولی مصطفی به آنها می چسبید.»؟
صفحه 32 کتاب در مکتب مصطفی
اصل هفتم: مسئولیت در برابر نیاز های اجتماعی
اصل اساسی در کار تربیت نیروی انسانی، در الگوی صدرزاده ، توجه به پیوند میان کار تربیتی با پاسخ گویی به نیازهای اجتماعی مردم است. در واقع نیروی انسانی در خلال تربیت در این مدل متذکر این معناست که تربیت فردی کفایت نمی کند، بلکه هنگامی تربیت کامل است که بتواند نیازهای مردم را پوشش دهد:
«سیره شهدا را می خواند و در جمع مامی نشست و در مورد شهدا حرف میزد. می گفت: به یاد داشته باشید، یکی از چیزهایی که شهید را از بقیه متمایز می کند، کمک به خلق است. سعی کنید به مردم کمک بکنید.» مربی، با شناخت مسائل جدی محله اش، کار تربیت نیروی انسانی را هدف دار میکند و او را از فضای انتزاعی خارج و به عینیت اجتماعی متصل می کند:
افرادی رو که همه به چشم اراذل و اوباش به اونها نگاه میکردیم رو مصطفی جذب هیئت می کرد و بچه های خوبی می شدند و کم کم (محله) ملت از اون حالت قبلی خارج شد و خیلی به نفع اهالی محل شد.»
صفحه 51 کتاب در مکتب مصطفی
پیشنهاد ما: کتاب امام حسین این گونه بود