برادر سني! دوستان تو مي گويند كه فاطمه سلام الله عليها از ابوبكر و عمر ناراضي بود، اما در آخرين روزهاي زندگي خود، از آن دو نفر راضي و خشنود شد. اين سخن آنان است: بر فرض كه قبول كنيم! فاطمه سلام الله عليها، براي مدتي از ابوبكر نارضي بود، اما سرانجام از او راضي شد!! بيهقي در كتاب خود چنين آورده است: «وقتي فاطمه سلام الله عليها بيمار شد، ابوبكر و عمر به ملاقات او رفتند و با او سخن گفتند و اينجا بود كه فاطمه سلام الله عليها از ابوبكر و عمر راضي شد». من وقتي اين سخن را مي شنوم، به تحقيق مي پردازم، متوجه مي شوم كه استاد بيهقي در كتاب خود اين مطلب را نقل كرده است. استاد بخاري در كتاب، صحيح بخاري، سه بار مي گويد كه فاطمه سلام الله عليها هرگز از ابوبكر راضي نشد....[قسمتي از متن كتاب] روشني مهتاب، نام كتاب حاضر است كه به طور استدلالي و دقيق و به صورت متني خواندني و روان به قضاياي پس از رحلت حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم پرداخته و با استفاده از منابع اهل سنت به شبهات خودشان جواب داده، تا كه هر خواننده با وجدان دريابد كه حضرت زهرا سلام الله عليها با شكنجه و شهادت از دنيا رفته است.