کتاب تاریخ معاصر از نگاه مقام معظم رهبری
مولف (پدیدآور) :احسان بابایی
مولف (پدیدآور) :آیت الله العظمی سید علی حسینی خامنه ای
تاریخ، سر منشاء عبرت هاست و به تنهایی، همچون پیرمردی حکیم، فراز و نشیب روزگار و سیر صعودی و نزولی ملت ها را برای فرزندانش بیان می کند، هر بیانی هم نیازمند تبیین است که در کتاب "تاریخ معاصر از نگاه مقام معظم رهبری"، راوی حکیم کسی نیست جز رهبر معظم انقلاب.
سید علی خامنه ای، قبل از اینکه رهبر جمهوری اسلامی ایران باشد، شخصیتی است حکیم، رنج دیده و موی سپید کرده که در کوچه پس کوچه های تاریخ معاصر، غلبه وجهه سیاسی شخصیت رهبر فرزانه مارا از شناخت دیگر جنبه های تاریخی، علمی، فرهنگی، دینی و هنری ایشان محروم ساخته است.
مخاطبان کتاب "تاریخ معاصر از نگاه مقام معظم رهبری" با مطالعه روایت های تاریخی رهبر انقلاب، با ابعاد مختلف و بی نظیر شخصیت ایشان نیز آشنا خواهند شد.
مقدمه کتاب تاریخ معاصر از نگاه مقام معظم رهبری:
مطالعه تاریخ معاصر از این جهت نیز اهمیت دارد که منبع درس ها و عبرت هاست. تاریخ که می خوانیم با کاستی ها و نبایدهایی آشنا می شویم که باید مراقب باشیم دوباره گرفتار آنها نشویم. خداوند با هیچ قومی عهد و پیمان نبسته است. هیچ ضمانتی نیست که جامعه امروز و نظام اسلامی دچار آفت نشود و همان کاستی ها و نباید های گذشته دوباره مجال بروز نیابد.
هیچ ضمانتی نیست که استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی دوباره تبدیل به آرزوی مردم نشود. باید تاریخ خواند تا به کمک درس ها و عبرت های آن گام در مسیر خطای گذشتتگان برنداریم.
مجموعه حاضر، گزیده هایی از روایتها و تحلیل های رهبر عاليقدر انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای است که بر محور معرفی تاریخ معاصر ایران گرد آمده است. نگاه به تاریخ معاصر از منظر ایشان، از این جهت پر اهمیت است که آیت الله خامنه ای، هم از یک سو به واسطه مطالعات گسترده، آشنای کامل تاریخ معاصر است و هم به علت نقش آفرینی گسترده در متن انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن، حاضر و ناظر صحنه های تاریخ انقلاب بوده است.
خوانندگان در ضمن فصل های سیزده گانه این اثر، با شرایط نامطلوب رسوب کرده در جامعه ایرانی آشنا می شود، مقاطع مهم گذشته را مرور می کند و پیشگامان و دشواری های مسیر رهایی را می شناسد. این اثر نقش محوری و بی بدیل امام خمینی (ره) در انقلاب اسلامی را یادآوری و مهم ترین رخدادهای پس از پیروزی انقلاب را بیان می کند.
عوامل داخلی استعمار..:
در طول این دویست سال، ملت ایران از خود رأیی نداشت. بر ثروت خویش مسلط نبود و از پیشرفت علم و صنعت در دنیا بی بهره بود و امید درستی هم به آینده نداشت. اگر در گذشته - قبل از دوران استعمار و دخالت خارجی ها در کشور ما - حکام ایرانی و داخلی بر مردم جفا و ستم می کردند و زور می گفتند.
در طول دوران ورود قدرت های استعماری به ایران، هم سلطه ی مستبدان بود، هم اعدام های بی محاکمه رواج داشت، هم زورگویی های بی حد و حصر و فشارهای فراوان و اختناق های بی اندازه بر ملت ما روا داشته می شد و هممستبدان به وسیله ی قدرت های بیگانه حمایت می شدند و قدرت آنها مضاعف می گردید و ثروت کشور ما هم به وسیلهی هر دو هم حکام داخلی مستبد و هم خارجی های زورگو - به باد غارت می رفت.
بر ملت ایران در طول قریب دو قرن چه گذشت؟
وقتی کتاب های مستشرقانی را می خوانیم که در این مدت به ایران آمدند تا از خوان گسترده ای که به وسیله ی حکام به یغما می رفت، استفاده کنند، هر انسان غیوری در وجود خود احساس تنگدلی و فشار می کند و خجالت میکشد که این گونه بیگانه ها را بر زندگی و مال و جان و سرنوشت سیاسی مردم مسلط کردند و این طور ملتی بزرگ و با استعداد ونیرومند - مثل ملت ایران - را به زنجیر کشیدند و زیر فشار قرار دادند.
درست است که استعمار به صورت صریح و آشکار به کشور ما وارد نشد و مثل هند و الجزایر حکومت تشکیل نداد، اما حکامی که استعمار به وسیله ی آنها در ایران اعمال نفوذ می کرد، مثل عوامل و ایادی خود آنها برای استعمار عمل می کردند.
از درون، ملت را خوردند و نابود کردند و عقده های این دویست سال - بخصوص در چند سال اخیر که فرهنگ اسلامی و استعداد و آرزوهای سیاسی مردم از سوی استعمارگران و قدرتهای دخالتگر، به کلی به باد استهزا گرفته شده بود - در مردم ما انباشته گردید.
صفحه 30 کتاب تاریخ معاصر از نگاه مقام معظم رهبری
گزیده ای از کتاب تاریخ معاصر از نگاه رهبری:
مشکل ملت بزرگ ما - قبل از پیروزی انقلاب اسلامی - فقط در این نبود که بیگانگان، مسئولان سیاسی کشور را بدون اطلاع آنها روی کار می آوردند و کنار می گذاشتند؛ این البته مصيبت بزرگی بود.
اما مسئله این بود که مردم از جریانات کشور، پیشرفت کشور، مقایسه ی کشور با کشورهای دیگر، اندازه گیری میزان سرعت حرکت کشور به سوی اهداف، بکلی بی خبر و بیگانه بودند. اگر کسی اهل کار بود، برای خودش اهل کار بود؛ دنبال کار خودش بود؛ کار کشور مسئله ی آحاد مردم محسوب نمی شد.
نتیجه هم همان شد که ملاحظه می کردید؛ جوانها هم با در تاریخ می خوانند یا از بزرگترها میشنوند؛ بعضی هم که یادتان هست، و میدیدید که کشور به دست عده ی معدودی - که خود آنها بازیچه ی سیاستهای بین المللی بودند - چگونه اداره می شد.
ملت به یک ملت عقب افتادهی در زمینه های گوناگون تبدیل شده بود؛ چون مردم کاری به کار کشور و مسائل کلان آن نداشتند؛ خبر هم از آنها نداشتند که در کشور چه می گذرد، چه سیاستی بر کشور حاکم است، چه آینده ای در انتظار کشور است، چه کسانی دارند در کشور دخالت می کنند؛ مردم به اینها توجهی نداشتند و کسی هم آنها را وارد میدان معرفت و علم نمی کرد.
نتیجه هم همان بود که میدیدیم: یک عده در رأس کارهای کشور قرار می گرفتند که نه به ایمان مردم، نه به دنیای مردم و نه به آخرت آنان هیچ دلبستگی نداشتند. دلبستگی آنها به زندگی شخصی خودشان و به خاطر حفظ زندگی شخصی، به بند وبست با اربابهای خارجی منحصر می شد؛ این وضع زندگی ملت ما در پیش از انقلاب بود. انقلاب صفحه را برگرداند؛ مردم شدند صاحب کشور، صاحب اختیار کشور و تصمیم گیر در مسائل کشور.
صفحه 30 کتاب تاریخ معاصر از نگاه مقام معظم رهبری
سبد خرید این کتاب فعلاً فعال نیست
سعی می کنیم این کتاب رو در اسرع وقت موجود کنیم
از این که با شکیبایی همراه ما هستید از شما متشکریم