خرید انواع کتاب قرآن و مفاتیح الجنان با بالاترین تخفیف + طراحی یادبود رایگان حتماً ببینید

ادبیات فارسی

ادیان و مذاهب

اصول دین و اعتقادات

اهل بیت (ع)

سبک زندگی

قرآن

کودک و نوجوان

علوم و فنون

حوزه علمیه

احادیث | ادعیه | زیارت


کتاب با بابا


قیمت پشت جلد: 550000 ریال
قیمت برای شما: 517,000 ریال 6 درصد تخفیف
تاریخ بروزرسانی: سه شنبه 26 دي 1402

توضیحات

کتاب با بابا از انتشارات شهید ابراهیم هادی و بر اساس خاطراتی از سردار شهید حاج محمد طاهری و فرزندش مصطفی می باشد. شهید حاج محمد طاهری یک سمبل و نمادی از رزمندگان دفاع مقدس است که برای خیلی ها ناشناخته اند.امروز نمونه هایی مثل شهید طاهری، جهان جدیدی را در این دنیا ساخته اند. این افراد تمام فلش روحشان به سمت خداوند و معنویات بود و به هیچ چیز دیگر در این عالم توجه نداشتند. آن ها متدین منفعل نبودند، متدین فعال بودند و مقابل تاریخ حرکت کردند و تمدن جدیدی ساختند

معرفی کتاب با بابا:

فرزند شهیدی که دانشجوی سال آخر پزشکی بود، در جریان یک سانحه رانندگی دچار مرگ مغزی شد. هجده روز در کما بود و همه می گفتند اعضای بدنش را اهدا کنید. اما یکباره این جوان به هوش آمد... او تجربه نزدیک به مرگ عجیبی داشت. هجده روز در بهشت پروردگار مهمان پدرش بود و با خاطرات زیبایی از همنشینی شهدا به میان ما بازگشت...تجربه او توصیف زیبایی از بهشت پروردگار ونعمت های آن است.

پدرش از سرداران جبهه ها بود که استاد رحیم پور ازغدی و سرداران بزرگ جنگ خاطرات زیبایی از او نقل کرده اند. کتاب با بابا به بررسی خاطرات زیبای این پدر و پسر می پردازد.

پیشنهاد کتاب: عصرهای کریسکان

ویدئو معرفی کتاب را ببینید:

خاطرات حاج محمد طاهری در این کتاب:

حاج محمد خاطرات بسیاری دارد که در ادامه خواهید خواند. اما او در آخرین روزهای سال ۱۳۶۳ و در ۲۹ سالگی مهمان پروردگار شد و با دوست صمیمی اش، حاج عبدالحسین برونسی به بهشت پروردگار رفتند. اما نه برای همیشه! آنها مرتب به میان اهل دنیا می آیند!! حدود بیست سال از شهادت حاج محمد طاهری گذشته بود که یک نفر از اهل دنیا برای چند روزی مهمان او شد! آری درست خواندید! چند روز مهمان او در بهشت شد و برگشت. پسرش چند روزی مهمان پدر شد و برگشت تا برای ما از مهمانی عند رب شهدا و از بهشت پروردگار بگوید! او برگشت تا تلنگری برای ما باشد که بدانیم بهای وجودی ما بهشت است و شهدا زنده اند. خیلی طولانی شد. ببخشید. می خواستم مقدمه چینی نکنم تا سریع و به سراغ اصل مطلب برویم. اما شاید این مطالب لازم بود.

 

در بخشی از کتاب با بابا می خوانیم:

من نمی دانم چه زمانی روح از بدنم خارج شد و نمی دانم چه مدتی خارج از بدنم بودم، اما این را حس کردم که از داخل یک تونل نورانی عبور کرده و به جایی رفتم که سراسر نور بود بعدها وقتی کتاب های تجربه های نزدیک به مرگ را خواندم، - مشاهده کردم خیلی از کسانی که به آن سوی عالم رفته اند، با شور خاصی از این تونل نورانی صحبت می کنند. در صورتی که به نظر - من، این تونل خیلی مهم نبود، آنچه بعد از این تونل نورانی دیده = | می شد، بسیار عجیب تر و مهم تر بود. درست مثل اینکه یک نفر با هواپیما به مشهد برود و وقتی بگویی چه د خبر؟ او دائم از هواپیما یا از مسیر سفر بگوید! اما از مقصد حرفی نزند. این تونل، مسیر عبور بود و مرا به سرزمینی وارد کرد که توصیف نشدنی است. من چیزهایی دیدم که تمام زندگیم را دستخوش تغییرات کرد. تفکرات من نسبت به قبل از حادثه بسیار متفاوت شد.

آنچه دیدم مانند این بود که مثلا شما تصاویر سیاه و سفید جنگل های شمال را بر روی کاغذ ببینید، یا این که به واقع وارد جنگل شده و آنجا را از نزدیک لمس کنید! مثال دنیا با آنجا تقريبا اینگونه است. آنجا همه چیز واقعی بود. هیچ چیزی انسان را آزار نمی داد. نور بود، ولی آفتاب انسان را اذیت نمی کرد. سرما و گرما معنا نداشت. همه چیز در اوج زیبایی بود. سرسبزی آنجا و درختان و بوته هایش هیچ مثل و مانندی در دنیا نداشت. آنجا گرسنگی، بی حالی، مریضی و هر چه که از ضعف جسمی است معنا نداشت. من از یک محیط بی ارزش، وارد یک مکان بسیار عالی شده بودم. نمی دانم آنچه دیده ام را چگونه توصیف کنم. مگر می شود با علم محدود بشری و با این کلمات و عبارات، بهشت را توصیف کرد؟! انجا تمام درختان و بوته ها و همه چیز در اوج زیبایی بود.

چیزی که می خواستی بلافاصله مهیا می شد. بر روی درختان، انواع میوه ها وجود داشت، تمام میوه ها رسیده و براق بود. اگر اراده می کردم میوه ها جلو می آمدند و آماده بودند تا از آنها استفاده کنیم یادم هست درخت موز را از دور دیدم. موزه های زیبا و رسیده ای آماده مصرف بود. با خودم گفتم چطور باید این میوه را بردارم؟ ناگهان یک موز از درخت جدا شد و به سمت من آمد. این موز مقابل من قرار گرفت تا آن را بخورم! واقعا نمی دانم چطور باید شرایط آنجا را توصیف کنم. آنجا گرسنگی و تشنگی نبود. خستگی و بی حالی راه نداشت. آنچه می خواستی، می توانستی به دست آوری. کسی در آنجا گرسنه نمی شد تا به سراغ غذا برود، اما اگر غذا می خواست، بهترین ها از گوشت پرندگان و غیره برایش فراهم بود. اگر نوشیدنی می خواست بهترین ها برایش مهیا بود. اگر میوه می خواست به راحتی از درخت های میوه استفاده می کرد. مانند زمانی که ما سیر هستیم و مثلا میوه یا آجیل می خوریم.

آنجا همه اش لذت بود. باور کنید اوج لذت های دنیا با آنچه من در آن جا دیده ام قابل مقایسه نبود. اینجا تمام لذت ها با درد و سختی و با خستگی و سستی همراه است، اما آنجا بهترین ها را می خوردی و احتیاج و به دفع نبود. بیماری و کسالت، پیری و خستگی هیچ معنایی نداشت اینجا مثلا وقتی به بهترین جنگل ها می رویم، ترس از حیوانات و یا سرما و گرما و یا حتی حشرات و خزندگان، مانع لذت بردن کامل انسان می شود، اما آنجا لذت مطلق بود، بدون هیچ مشکل یادم هست وقتی در میان درختان راه می رفتم، صدای زیبایی به گوشم رسید، مانند صدای چه چه پرندگان! اما پرنده ای ندیدم خوب که دقت کردم دیدم تمام برگها و درختان و تمام آنچه اطرافم بود، ذکر خداوند را می گفت.

خرید کتاب نخل میثم

 بهشت توصیف نشدنی:

آن صدایی که میشنیدیم ترنم زیبایی از ذكر «سبحان الله» بود. این صدا آنقدر زیبا بود که مشتاقانه گوش میدادم. البته اگر کسی می خواست، می توانست گوش ندهد، این هم در اختیار انسان بود. اینجا اگر یک کوهنورد بخواهد لذت ببرد، باید مسیری طولانی را با سختی در کوه طی کند تا به قله برسد و سپس این مسیر طولانی را بر گردد، اما آنجا به محض اینکه اراده می کردی از این طرف به آن طرف میرفتی! بالای بلندی رفتن هیچ خستگی نداشت. اراده می کردی آنجا بودی. مثلا من صدای شرشر آب رودخانه را شنیدم. همین که اراده کردم در کنار آن رود زیبا و زلال بودم. خداوند در قرآن در وصف نعمت های بهشتی می فرماید: از گوشت پرندگان، هرچه اشتها و علاقه داشته باشی فراهم است. اینها موارد پیش پا افتاده و سطحی از نعمت هایی بود که من مشاهده کردم. آنجا هر کسی هرچه می خواست به دست می آورد، اما رتبه و درجه افراد متفاوت بود، برای همین لذتی که از بهشت می بردند تفاوت داشت. برخی با همان خوردنی ها و زیبایی ها سرگرم بودند. برخی رتبه و درجه بالاتری داشتند، آنها خودشان را به این مسائل ابتدایی سر گرم نمی کردند. اما... چه کنم که نمی توانم آن زیبایی مطلق را شرح دهم.

 

ارسال به سراسر ایران
تضمین رضایت

موارد بیشتر arrow down icon

بعد از خواندن کتاب های سه دقیقه در قیامت، شنود و بازگشت از جمله کتاب های جذاب تجربه نزدیک به مرگ می توان از کتاب با بابا نام برد که خرید آن به شما توصیه می شود.

کاربر مهمان

انتشارات ابراهیم هادی معمولا کتاب های جذاب با متن روان و زیبا و قابل فهم برای عموم مخاطبان دارند.کتاب با بابا و سایر کتب تجربه نزدیک به مرگ نمونه ای از این کتاب های جذاب است

کاربر مهمان
سوالی داری بپرس