مسئله حق يكي از مسائل بنيادين در جهان امروزي است. در اين عصر، غربي بريده از خدا و ارزش هاي انساني و الهي، براي خود چيزي جز حق نمي شناسد؛ هيچ گونه تكليفي جلودار او نيست، مگر تكليفي كه خود بنابر منافع دنيوي خويش در نظر گرفته است. انسان مدرن كه در سيطره همه جانبه هواهاي نفساني و شهوات خويش است، براي رسيدن به آن اميال و شهوات، براي خود حقهاي گوناگوني قائل مي شود و هيچ كس حق ندارد به او اعتراض كند. حق سقط جنين، حق برقراري هرگونه رابطه نامشروع با هركس از جنس مخالف به شرط رضايت دو طرف، و حق برقراري رابطه جنسي با جنس موافق و حتي حيوانات از جمله حقهايي اند كه بشر بريده از خداي حكيم و ارزش هاي انساني، در عصر جاهليت مدرن مدعي آنهاست. اين كتاب در صدد پاسخ گويي به اين پرسش مهم است كه حقها اعتباري اند يا تكويني، و يا اين كه در مسئله حقها بايد قائل به تفصيل شد؟