چرا در قرآن تشابه وجود دارد؟
اکنون با روشن شدن عوامل تشابه و دوگونه بودن تشابه در قرآن، جواب این پرسش ساده می شود. یک گروه از متشابهات تشابه عرضی است که بر قرآن تحمیل شده است. این گروه از آیه های متشابهه برابر با اسلوب و شیوه های متعارف عرب بیان شده و خالی از هرگونه غموض و پیچیدگی بوده، در آغاز هرگز ایجاب شبهه نمی کرده است. سپس در پی درگیری های عقیدتی و فکری که در میان گروه های مختلف مسلمانان رخ داد، فاجعه تشابه» دامن گیر بسیاری از آیات قرآن گردید.
وجود گروه دوم متشابهات، تشابه اصلی، کاملا طبیعی می نماید؛ زیرا این گونه تشابه در اثر بیان معانی ژرف توسط آلفاظ متداول عرب . که برای معانی سطحی ساخته شده - پدید آمد. قرآن در افادۂ معانی عالیه راهی پیموده که هم برای عامه مردم جنبه اقناعی داشته باشد و هم علما و دانشمندان را متقاعد سازد.
لذا در بیانات خود، بیش تر فن خطابه و برهان را به هم آمیخته، از مشهورات و يتينيات، هر دو یک واحد منسجم ساخته است. با آنکه در ظاهر این دو فن از هم متنافرند، میان آنها سازش داده است؛ و این خود، یکی از دلایل اعجاز قرآن به شمار می رود.
ابن رشد اندلسی - دانش مند و فیلسوف معروف ۔ (متوفای سال ۵۹۵) در این زمینه می گوید: «مردم، در برخورد با تعالیم عالیه شریعت سه دسته اند:
دسته اول، کسانی اند که از حکمت متعالیه برخوردار بوده، صاحب فکر و اندیشه اند، در برخورد با حوادث استوار و با متانت رفتار می کنند.
دسته دوم، عامه مردم هستند که طبقه جمهور را تشکیل می دهند. اینان ممکن است چندان با علم و دانش سرو کاری نداشته باشند اما طبعی سلیم، نیتی پاک و دلی تابناک دارند.
دسته سوم، میانه این دو قرار دارند، نه از طبقه علمای راستین به شمار می روند و نه خود را از جمهور مردم به حساب می آورند. خود را از سطح همگانی برتر و در ردیف دانش مندان می دانند، در صورتی که صلاحیت عرض اندام در آن عرصه والا را ندارند».
گوید: «تشابه، صرفا درباره دسته سوم است، زیرا دانشمندان در سایه دانش سرشار خود و با اندیشه و متانت شایسته خویش که در راه رسیدن به حقایق مبذول می دارند، هرگز تشابهی بر سر راه آنان قرار نمی گیرد. طبقه جمهور، با ذهن صاف و ساده ای که دارند، هیچگاه شبهه ای در تعالیم شریعت احساس نمی کنند، زیرا به ظاهر الفاظ و تعابیر بسنده کرده، نگرانی به خود راه نمی دهند»...