بی صدایی
مولف (پدیدآور) :ریشل مید
خواهرم توی دردسر افتاده است؛ و من چند دقیقه برای کمک به اون فرصت دارم. داستان از این قرار است که در روستایی که همه ساکنان آن ناشنوا هستند اما فِی صدای می شنود!
کتاب "بی صدایی" به قلم ریشل مید که توسط زهرا غفاری به زبان فارسی ترجمه شده است از صداهایی می گوید که در اوج سکوت شنیده می شود، صداهایی از جنس بی صدایی. این کتاب از دسته کتاب هایی است که در فهرست کتاب های پرفروش نیویورک تایمز قرار داشته است و حال توسط انتشارات پرتقال در قطع رقعی وبا 320 صفحه به چاپ رسیده است.
کنده کاری هایی از جنس گل های داوودی:
آن شب خواب دیدم در خانه ای هستم که روی همه ی دیوارهایش، نقش گلهای داوودی کنده کاری شده است؛ درست مثل همانی که روی تنهی درختم بود. نقش گلها زیادی زیبا و استادانه؛ و درعین حال باورنکردنی است.
همین طور که در این خانهی پرزرق و برق و خیالی قدم میزنم و تحسینش می کنم، دوباره با همه ی وجودم حس می کنم که انگار چیزی از درون به من ضربه می زند؛ حسی که از قفسه ی سینه ام شروع می شود و من را به سمت فرد دیگری می کشاند. عجیب است، اما حداقل در رؤیایم همه جا ساکت است؛ و این به من فرصتی می دهد تا در مقابل یورش صداهایی که این چند روزه آزارم داده، کمی استراحت کنم.
اما صداهای جدیدی از بیرون به گوشم می رسد و باعث می شود از خواب بیدار شوم؛ صداهایی که به طور همزمان، بارها و بارها با فرکانسی ثابت تکرار می شوند. توی جایم می نشینم و تلاش می کنم دنبال منبع صداها بگردم. اولین روشنایی های صبح زود از آن طرف پنجره به درون اتاق نفوذ کرده و آسمان خاکستری رنگ بیرون جوابم را می دهد! این صداها، صدای قطره های باران است که به بدنه ی ساختمان برخورد می کند.
وقتی یاد وظایف امروز صبحم می افتم، دلم شور می زند. دلم می خواهد بروم ژانگ جینگ را ببینم. نبوډ او مثل زخمی است که انگار هیچ وقت خوب نمی شود؛ اما از دیدن او در حال انجام وظایف جدیدش هم حسابی می ترسم.
صفحه 67 کتاب بی صدایی اثر ریشل مید
سبد خرید این کتاب فعلاً فعال نیست
سعی می کنیم این کتاب رو در اسرع وقت موجود کنیم
از این که با شکیبایی همراه ما هستید از شما متشکریم