![](/scale/x340/media/books/big/203/14827.jpg)
استدلال هاي فلسفي براي اثبات خداوند بخش بزرگي از انديشه هاي فلسفي و كلامي را به خود اختصاص داده است. بارها پرسيده اند كه اين استدلال ها تا چه اندازه به سود باورهاي ديني هستند؟ آيا تلاش اقامه كنندگان استدلال هاي فلسفي در اثبات وجود خداوند تلاشي نابه جا نيست؟ بالاتر اين كه آيا اقامه استدلال در اثبات وجود خداوند به رابطه متدينان با خداوند ضرر نمي رساند؟ سه انديشمند مشهور يعني كركگور ويتگنشتاين و پلانتينگا پاسخ هاي مهمي به اين پرسش ها داده اند. كركگور استدلال ها را بي ارتبا و حتي مضر به باورهاي ديني مي داند ويتگنشتاين با به كارگيري مفاهيمي كليدي، همچون بازي هاي زباني استدلال هاي فلسفي را كاملاً بي ارتباط با باورهاي ديني قلمداد مي كند و پلانتينگا گزاره خدا وجود دارد را گزاره اي پايه و بي نياز از استدلال تلقي مي كند. ايمان گروي كوشيده است تا ديدگاه هاي اين سه انديشمند را به تفصيل گزارش و نقد و بررسي كند